راهنمای جامع لایه‌‌های شبکه بلاکچین

خانهآموزش هاآشنایی با مفاهیمراهنمای جامع لایه‌‌های...

آنچه می‌خوانید...

اگر به هر طریقی در دنیای ارزهای دیجیتال یا بلاکچین فعال باشید، احتمالاً به اصطلاحاتی مانند پروتکل‌های لایه ۱ و لایه ۲ بر خورده‌اید. آیا کنجکاو هستید که بدانید این لایه‌های بلاکچین چیست و چرا وجود دارند؟ در این مقاله قصد داریم به صورت کامل به بررسی این مفهوم بپردازیم. با فکت کوینز همراه باشید.

شناخت لایه‌های بلاکچین

فناوری بلاکچین ترکیبی بی‌نظیر از چندین فناوری مدرن از جمله رمزنگاری، نظریه بازی‌ها و… است که با طیف گسترده‌ای از کاربردهای ممکن، دنیا را دستخوش تغییر کرده است. یکی از کاربردهای بسیار مهمی که این فناوری ارائه می‌دهد، دارایی‌های دیجیتال است که بیشتر از همه در مورد آن‌ها شنیده‌اید. رمزگذاری و رمزگشایی اطلاعات یک علم ریاضی و محاسباتی است که به کریپتوگرافی (cryptography) معروف است. مطالعه مدل‌های ریاضی تعاملات استراتژیک بین تصمی گیرندگان نیز به عنوان نظریه بازی شناخته می‌شود. بلاکچین واسطه‌ها را حذف می‌کند، هزینه‌ها را کاهش می‌دهد و با ایجاد شفافیت و امنیت، کارایی را بهبود می‌بخشد.

فناوری دفتر کل توزیع شده (DLT) اطلاعات را از طریق یک پروتکل ارتباطی در میان گروهی از کاربران (نودها) به اشتراک می‌گذارد. ترکیب این فناوری‌ها باعث ایجاد اعتماد بین طرفین می‌شود. این ویژگی‌ها، این امکان را برای شبکه‌های بلاکچین فراهم می‌کنند تا دارایی‌ها و اطلاعات را بین کاربران به صورت امن رد و بدل کنند.

به دلیل عدم وجود یک مرجع متمرکز، بلاکچین‌ها باید بسیار ایمن باشند. آنها همچنین باید برای حل مسئله افزایش تعداد کاربران بسیار مقیاس پذیر باشند. لایه‌های بلاک چین نیز در راستای دست یابی به مقیاس پذیری و افزایش امنیت شبکه به وجود آمدند.

مقیاس پذیری (scalability) بلاکچین چیست؟

عبارت «مقیاس پذیری» در فناوری بلاکچین به افزایش پتوان عملیاتی سیستم اشاره دارد که بر مبنای «تراکنش در ثانیه» اندازه ‌گیری می‌شود. با پذیرش گسترده ارزهای دیجیتال در زندگی روزمره افراد، لایه‌های بلاکچین برای بهبود امنیت شبکه، حفظ تاریخچه شبکه و سایر عملکردها مورد نیاز هستند.

تعداد تراکنش‌هایی که توسط یک سیستم در هر ثانیه پردازش می‌شود، توان خروجی شبکه (throughput) نامیده می‌شود. در حالی که شبکه پرداخت ویزا (Visa) می‌تواند بیش از 20 هزار تراکنش در ثانیه را پردازش کند، شبکه بیت کوین (BTC) نمی‌تواند بیش از هفت تراکنش در ثانیه را پردازش کند.

بلاکچین اولین لایه در یک اکوسیستم غیرمتمرکز است. لایه دوم برای افزایش تعداد نودها و در نتیجه توان عملیاتی سیستم استفاده می‌شود. بلاک چین‌های لایه دو بسیاری در حال حاضر در حال پیاده سازی هستند. برای خودکارسازی تراکنش‌ها در این شبکه‌ها نیز از قراردادهای هوشمند استفاده می‌شود.

توسعه‌دهندگان بلاکچین در تلاش هستند تا دامنه مدیریت بلاکچین را گسترش دهند. آن‌ها امیدوارند با توسعه لایه‌های بلاکچین و بهینه سازی مقیاس پذیری بلاک چین‌های لایه دو، زمان پردازش را کاهش و ظرفیت شبکه را افزایش دهند.

معضل سه‌گانه بلاکچین (Blockhain trilemma)

معضل سه‌گانه بلاکچین به این اشاره دارد که در بحث «غیرمتمرکز بودن، امنیت و مقیاس‌پذیری»، شبکه‌های بلاک چینی فقط می‌توانند دو مورد از این سه مزیت را به صورت همزمان ارائه دهند.

این قضیه در چارچوب شبکه‌های توزیع شده فعلی به معضل سه‌گانه بلاکچین معروف شده است. تصور عمومی این است که زیرساخت‌های بلاکچین عمومی باید یکی از موارد «امنیت، غیرمتمرکز بودن یا مقیاس پذیری» را برای دو مورد دیگر قربانی کند.

در نتیجه فناوری بلاکچین بر ایجاد شبکه‌ای با امنیت غیرقابل نفوذ بر روی یک شبکه غیرمتمرکز استوار است و در عین حال توان عملیاتی تراکنش در مقیاس اینترنت را نیز مدیریت می‌کند.

قبل از پرداختن به این سه گانه، اجازه دهید مقیاس پذیری، امنیت و عدم تمرکز را به طور کلی تعریف کنیم:

  • مقیاس پذیری بلاکچین به توانایی سیستم در مدیریت حجم بالاتری از تراکنش‌ها اشاره دارد.
  • امنیت به توانایی ایمن سازی داده‌ها در بلاکچین از انواع مختلف حملات و دفاع از بلاکچین در برابر دو بار خرج کردن (Double Spending) اشاره دارد.
  • تمرکززدایی تضمین می‌کند شبکه توسط نهادهای متمرکز کنترل نمی‌شود.

سه‌گانه بلاکچین به این مفهوم اشاره دارد که از نظر تمرکززدایی، امنیت و مقیاس‌پذیری، شبکه‌های غیرمتمرکز فقط می‌توانند دو مورد از سه مزیت را به صورت همزمان ارائه دهند.

تعامل بین مقیاس پذیری، امنیت و عدم تمرکز

برای تسویه یک تراکنش، ابتدا شبکه باید در مورد اعتبار آن تراکنش به توافق برسد. اگر سیستم تعداد اعضای زیادی داشته باشد ممکن است توافق مدتی طول بکشد. در نتیجه، می‌توان گفت که اگر پارامترهای مربوط به امنیت یکسان باشند، مقیاس‌پذیری با غیرمتمرکز بودن (Decentralization) نسبت معکوس دارد.

تعامل بین مقیاس پذیری، امنیت و عدم تمرکز

حال، با فرض اینکه دو بلاکچینِ اثبات کار (Proof of Work) دارای درجه عدم تمرکز یکسانی باشند، امنیت را به عنوان هش ریت بلاکچین در نظر می‌گیرند. با افزایش هش ریت، زمان تایید هر تراکنش کاهش می‌یابد و با بهبود امنیت، نیز مقیاس‌پذیری افزایش می‌یابد. در نتیجه، مقیاس‌پذیری و امنیت با تمرکززدایی ثابت متناسب هستند.

تعامل بین مقیاس پذیری، امنیت و عدم تمرکز

در نتیجه، یک بلاکچین نمی‌تواند برای هر سه ویژگی مورد نظر به طور همزمان بهینه شود و در نتیجه مجبور به قربانی کردن یکی از موارد می‌شود. اتریوم جدیدترین نمونه از پیاده سازی این سه گانه به صورت عملی است. پلتفرم اتریوم به دلیل رشد برنامه‌های مالی غیرمتمرکز (DeFi) در 2 سال گذشته، شاهد افزایش توجهات و پذیرش به سمت خود بوده است. اما اتریوم فقط تا یک نقطه خاص می‎‌تواند رشد کند.

با توجه به افزایش تقاضا، کارمزد تراکنش‌های این شبکه به حدی افزایش یافته است که برخی از افراد نمی‌توانند با این بلاکچین تعامل داشته باشند. افزایش کارمزدهای شبکه اتریوم نمونه‌ای از مشکلات این سه گانه است. زیرا می‌بینیم که اتریوم بدون قربانی کردن امنیت یا تمرکززدایی، نتوانسته به مقیاس‌پذیری دست یابد.

توجه اتریوم بیشتر به غیرمتمرکز سازی و امنیت شبکه معطوف بود و تعداد تراکنش‌های پردازش شده‌ی آن در ثانیه محدود بود (عدم مقیاس‌پذیری). برای تشویق ماینرها به اولویت بندی تراکنش‌ها، کاربران می بایست کارمزدهای بیشتری پرداخت کنند. به طور مشابه، در بلاکچین بیت کوین عدم تمرکز و امنیت بر مقیاس پذیری اولویت دارند.

مقیاس پذیری بلاکچین تا چه میزان اهمیت دارد؟

بر کسی پوشیده نیست که مقیاس پذیری بلاکچین‌هایی مانند بیت کوین و اتریوم در حال حاضر محدود است. بنابراین، یک جامعه جهانی از استارت‌آپ‌ها شرکت‌ها روی راه‌حل‌های لایه یک و لایه دو برای حل مشکلات سه ‌گانه بلاکچین کار می‌کنند.

شبکه‌های بلاک چین لایه یک برای افزایش سرعت، امنیت و ظرفیت شبکه طراحی شده‌اند. لایه دو فناوری‌هایی است که می‌توان از آنها برای افزایش مقیاس‌پذیری شبکه‌های بلاکچین موجود استفاده کرد. رسیدن به تعادل کامل بین دو لایه ممکن است یک تغییر بزرگ را برای پذیرش بلاکچین و گسترش شبکه‌های غیرمتمرکز به همراه داشته باشد.

توسعه‌دهندگان از جنبه‌های مختلف به این موضوع می پردازند. افزایش اندازه بلاک‌ها در شبکه بیت کوین کش (BCH) تلاشی برای بهبود مقیاس پذیری بیت کوین بود. با این حال، هیچ مدرکی مبنی بر محبوبیت بیشتر بیت کوشن کش وجود ندارد. بیت کوین با افزودن یک لایه به لایه بلاکچین موجود به دنبال حل این مشکل است.

راه‌حل‌های لایه دو، تراکنش‌های متعددی را با هم ترکیب می‌کند و طبق ایده‌ی پشت راه‌حل‌های مقیاس‌ پذیری، هر چند وقت یک‌ بار بلاکچین لایه پایه را بررسی می‌کند. اتریوم در حال اتخاذ یک رویکرد ترکیبی است. با افزایش مقیاس پذیری لایه پایه بلاکچین و راه اندازی چندین راه حل لایه دو برای افزایش توان عملیاتی توسط جامعه، اتریوم قصد دارد ارائه خدمات خود را بهبود ببخشد.

معماری لایه‌ای بلاکچین

درمعماری بلاکچین، هر یک از کاربران شبکه ورودی‌های جدید را نگهداری، مجوز دهی و به‌روز می‌کنند. مجموعه‌ای از بلاک‌ها با تراکنش‌ها با یک ترتیب خاص، ساختار فناوری بلاکچین را نشان می‌دهد. این لیست‌ها را می‌توان به صورت یک فایل مسطح (در فرمت txt) یا یک پایگاه داده (دیتا بیس – database) ساده ذخیره کرد. معماری بلاکچین می‌تواند به شکل عمومی، خصوصی یا کنسرسیومی باشد.

معماری بلاکچین می‌تواند به اشکال عمومی، خصوصی یا کنسرسیومی باشد.

معماری لایه ای بلاک چین به شش لایه طبقه بندی می‌شود.

1.     لایه زیرساخت سخت افزاری (Hardware infrastructure layer)

محتوای بلاکچین در سروری در یک دیتاسنتر در جایی در این کره‌ی دوست داشتنی ذخیره می‌شود. مشتریان هنگام وب گردی یا استفاده از هر برنامه‌ای، محتوا یا داده‌ها را از سرورهای برنامه درخواست (ریکوئست – request) می‌کنند که این به معماری کلاینت-سرور (client – server) معروف است.

مشتریان اکنون می‌توانند با سایر کاربران به صورت همتا به همتا ارتباط برقرار کنند و داده‌ها را به اشتراک بگذارند. یک شبکه همتا به همتا (P2P) گروه بزرگی از کامپیوترها است که داده‌ها را با هم به اشتراک می گذارند. بلاکچین یک شبکه همتا به همتا از کامپیوترها است که تراکنش‌ها را به صورت منظم در یک دفتر کل مشترک محاسبه، تایید و ثبت می‌کند. در نتیجه، یک دیتابیس (Database) توزیع شده ایجاد می‌شود که تمام تراکنش‌ها و سایر داده‌های مربوطه را ذخیره می‌کند.

2.     لایه داده (Data layer)

ساختار داده یک بلاکچین به صورت لیستی به هم پیوسته از بلاک‌ها است که تراکنش‌ها در آن قرار داده می‌شود. ساختار داده‌های بلاکچین از دو عنصر اساسی تشکیل شده است: پوینترها (pointers) و لیست پیوندی (linked list). لیست پیوندی لیستی از بلاک‌ها و نشانگرهای بلاک قبلی است.

پوینترها متغیرهایی هستند که به موقعیت یک متغیر دیگر اشاره می‌کنند. درخت مرکل (Merkle tree) یک درخت دوتایی از هش است. هر بلاک حاوی روت هش (root hash) درخت مرکل و اطلاعاتی مانند هش بلاک قبلی، برچسب زمانی (timestamp)، نانس (nonce)، شماره بلاک و هدف فعلی سختی شبکه است.

درخت مرکل امنیت، یکپارچگی و تغییر ناپذیری بلاک چین را فراهم می‌کند. سیستم بلاکچین بر روی درخت مرکل، رمزنگاری و الگوریتم‌های اجماع بنا شده است. از آنجایی که بلاک پیدایش یا جنسیس (genesis block)، اولین بلاک در بلاکچین است،شامل پوینتر نمی‌شود.

برای محافظت از امنیت و یکپارچگی داده‌های موجود در بلاکچین، تراکنش‌ها به صورت دیجیتالی امضا می‌شوند. یک کلید خصوصی (private key) برای امضای تراکنش‌ها استفاده می‌شود و هر کسی که کلید عمومی (public key) را داشته باشد می تواند امضا کننده را تأیید کند. امضای دیجیتال، دستکاری اطلاعات را تشخیص می‌دهد. از آنجایی که داده‌های رمزگذاری شده نیز امضا می‌شوند، امضای دیجیتال یکپارچگی اطلاعات را تضمین می‌کند. در نتیجه، هر گونه دستکاری امضا را نامعتبر می‌کند.

داده‌ها را نمی‌توان کشف کرد زیرا رمزگذاری شده است. نمی‌توان آن را دوباره دستکاری کرد، حتی اگر شرایط اضطراری باشد. هویت فرستنده یا مالک نیز با امضای دیجیتال محافظت می‌شود. در نتیجه، یک امضا از نظر قانونی به صاحب آن مرتبط است و نمی‌توان آن را نادیده گرفت.

3.     لایه شبکه (Network layer)

لایه شبکه که معمولاً به عنوان لایه P2P نیز شناخته می‌شود، مسئول ارتباطات بین نودها است. پردازش  تراکنش‌ها و انتشار بلاک توسط لایه شبکه انجام می‌شود. لایه انتشار (propagation layer) نام دیگر این لایه است.

این لایه P2P تضمین می‌کند که نودها می‌توانند یکدیگر را پیدا کنند و برای حفظ شبکه بلاکچین در یک وضعیت صحیح قرار بگیرند، قسمت‌های مختلف آن با هم تعامل داشته باشند، بتوانند فرایند انتشار را انجام دهند و همگام‌ سازی شوند. شبکه P2P یک شبکه کامپیوتری است که در آن نودها توزیع شده و حجم کاری شبکه را برای دستیابی به یک هدف مشترک به اشتراک می‌گذارند. پردازش تراکنش‌های بلاکچین توسط نودها انجام می‌شود.

4.     لایه اجماع (Consensus layer)

لایه اجماع برای وجود پلتفرم‌های بلاکچین ضروری است. این لایه ضروری‌ترین و حیاتی‌ترین لایه در هر بلاکچین است؛ چه اتریوم باشد، چه هایپرلجر (Hyperledger) و چه موارد دیگر. لایه اجماع مسئول اعتبار سنجی بلاک‌ها، سفارش آنها و تضمین موافقت همه‌ی نودها است.

لایه اجماع برای وجود پلتفرم‌های بلاکچین ضروری است

5.     لایه کاربردی (application layer)

قراردادهای هوشمند، کدهای زنجیره‌ای (chaincodes) و برنامه‌های غیرمتمرکز (DApps) لایه اجرایی یا لایه کاربردی را تشکیل می‌دهند. پروتکل‌های لایه اجرایی بیشتر به 2 قسمت برنامه و اجرا تقسیم می‌شوند. لایه کاربردی شامل برنامه‌هایی است که کاربران نهایی برای ارتباط با شبکه بلاکچین از آنها استفاده می‌کنند. اسکریپت‌ها، رابط‌های برنامه نویسی کاربردی (API)، رابط های کاربری و فریم ورک‌ها (Frameworks) همه بخشی از این لایه اجرایی هستند.

شبکه بلاکچین به عنوان فناوری back-end برای این برنامه‌ها عمل می‌کند و آنها از طریق API با بلاکچین ارتباط برقرار می‌کنند. قراردادهای هوشمند، قوانین اساسی و کد زنجیره‌ای، همه بخشی از لایه کاربردی هستند.

اگرچه یک تراکنش از لایه برنامه به لایه اجرا منتقل می‌شود، اما در لایه معنایی (semantic layer) اعتبارسنجی و اجرا می‌شود. برنامه‌ها دستورالعمل‌هایی را به لایه اجرایی می‌دهند که تراکنش‌ها را اجرا می‌کند و ماهیت قطعی بلاکچین را تضمین می‌کند.

بررسی لایه‌های بلاکچین

1.     لایه 0

لایه صفر بلاکچین از اجزایی تشکیل شده است که به تحقق اهداف بلاکچین کمک می‌کنند. این فناوری است که به بیت کوین، اتریوم و سایر شبکه‌های بلاکچین اجازه عملکرد مناسب را می‌دهد. اجزای لایه 0 شامل اینترنت، سخت افزار و اتصالاتی است که لایه یک را قادر می‌سازد تا به خوبی عمل کند .

 

2.     لایه یک

این لایه پایه است و امنیت آن بر اساس تغییر ناپذیری آن است. شبکه اتریوم یا لایه یک اتریوم چیزی است که مردم وقتی می‌گویند “اتریوم” به آن اشاره می‌کنند. این لایه مسئول فرآیندهای اجماع، زبان‌های برنامه نویسی، زمان بلاک (block time)، حل اختلاف و قوانین و پارامترهایی است که عملکرد اصلی شبکه بلاکچین را حفظ می‌کند. این لایه به لایه پیاده سازی (Implemetation) نیز معروف است. بیت کوین نمونه‌ای از بلاکچین لایه یک است.

مشکلات مربوط به لایه یک

این راه‌حل‌های مقیاس‌ پذیری وقتی با هم استفاده می‌شوند، توان عملیاتی شبکه را افزایش می‌دهند. با این حال، با افزایش تعداد کاربران بلاکچین، به نظر می‌رسد که لایه یک در حال از کار افتادن است. فرآیند اجماع اثبات کار هنوز در بلاکچین لایه یک استفاده می‌شود.

در حالی که این رویکرد (POW) نسبت به سایرین ایمن‌تر است، اما سرعت آن محدود است. ماینرها باید الگوریتم های رمزنگاری را با استفاده از توان محاسباتی حل کنند. در نتیجه قدرت محاسباتی و زمان بیشتری در دراز مدت مورد نیاز است. همچنین، با افزایش تعداد کاربران، بار کاری روی بلاکچین لایه یک افزایش یافته است. در نتیجه سرعت و ظرفیت پردازش کند شده است.

راه حل‌های امکان پذیر

الگوریتم اجماع گواهی سپرده یا اثبات سهام (POS) جایگزینی است که اتریوم 2.0 اتخاذ کرده است. این مکانیزم اجماع، بر اساس سپرده (Stake) کاربران بلاک‌های جدید را تأیید می‌کند و در نتیجه رویه‌ای کارآمدتر به وجود می‌آید.

شاردینگ (sharding) یک راه حل مقیاس پذیری برای حل مشکل ظرفیت پایین بلاکچین لایه یک است. به زبان ساده، شاردینگ بلاک چین را به بخش‌های کوچک‌تر برای مدیریت تراکنش‌ها تقسیم می‌کند. در نتیجه، حجم کار می‌تواند در شبکه توزیع شود تا از قابلیت محاسباتی بیشتر نودها استفاده شود. از آنجا که شبکه این اجزا را به صورت موازی پردازش می‌کند، چندین تراکنش را می‌توان به صورت متوالی و همزمان پردازش کرد.

3.     لایه دو

شبکه‌هایی با ویژگی همپوشانی که روی لایه پایه قرار دارند به عنوان راه حل‌های L2 شناخته می‌شوند. پروتکل‌ها از L2 برای افزایش مقیاس پذیری با حذف برخی از تعاملات از لایه پایه استفاده می‌کنند. در نتیجه، قراردادهای هوشمند در پروتکل بلاکچین اولیه فقط با سپرده‌ها و برداشت‌ها سروکار دارند و اطمینان حاصل می‌کنند که تراکنش‌های خارج شبکه (off-chain) از مقررات مربوطه پیروی می‌کنند. شبکه لایتنینگ بیت کوین (Bitcoin Lightning) نمونه‌ای از بلاک چین لایه دو است.

تفاوت بین بلاک چین لایه یک و لایه دو

بلاکچین، اولین لایه در یک اکوسیستم غیرمتمرکز است. لایه دو یک ادغام خارجی است که در ارتباط با لایه یک برای افزایش تعداد نودها و در نتیجه توان عملیاتی سیستم استفاده می‌شود. در حال حاضر بسیاری از فناوری‌های بلاکچین لایه دو در حال پیاده سازی هستند.

راه حل‌های مقیاس‌پذیری لایه 2

پروتکل‌های لایه دو در سال‌های اخیر محبوبیت زیادی پیدا کرده‌اند. این پروتکل‌ها ثابت کرده‌اند که موثرترین رویکرد برای حل مسائل مقیاس‌پذیری در شبکه‌های PoW، به ویژه. راه حل‌های مختلف مقیاس پذیری لایه دو در بخش‌های زیر توضیح داده شده است.

·        بلاکچین تو در تو (Nested Blockchain)

یک لایه‌ی تو در تو، دو بلاکچین بر روی دیگری اجرا می‌کند. در اصل، لایه یک تنظیمات را ایجاد می‌کند، در حالی که لایه دو رویه‌ها را تنظیم و پیاده سازی می‌کند. در یک شبکه اصلی، ممکن است چندین لایه بلاکچین وجود داشته باشد. آن را یک ساختار تجاری معمولی در نظر بگیرید.

به جای اینکه یک نفر (مثلاً مدیر) همه کارها را انجام دهد، مدیر وظایف را به زیردستان محول می‌کند که پس از اتمام وظایف و مسئولیت‌ها، مراتب آن‌ها را به مدیریت گزارش دهند. در نتیجه، حجم کاری شخص مدیر کاهش یافته در حالی که مقیاس پذیری بهبود می‌یابد. برای مثال، پروژه OMG Plasma به عنوان یک بلاکچین لایه دو برای پروتکل لایه یک اتریوم کار می‌کند و امکان تراکنش‌های ارزان‌تر و سریع‌تر را فراهم می‌کند.

کانال‌های وضعیت (State Channels)

یک کانال وضعیت ظرفیت و سرعت کل تراکنش را با تسهیل ارتباط دو طرفه بین کانال‌های تراکنش بلاکچین و تراکنش‌های آف-چین یا خارج از شبکه از طریق رویکردهای مختلف بهبود می‌بخشد. برای تایید یک تراکنش در یک کانال وضعیت، ماینر نیازی به مشارکت فوری ندارد.

در عوض، این یک منبع جانبی است که از طریق مکانیسم چند امضایی (Multi signature) یا قرارداد هوشمند محافظت می‌شود. زمانی که یک تراکنش یا دسته‌ای از تراکنش‌ها در یک کانال وضعیت تکمیل می‌شود، وضعیت نهایی کانال و تمام تراکنش‌های مربوط به آن به بلاکچین پایه ارسال می‌شود.

نمونه‌ کانال‌های وضعیت شامل بیت کوین لایتنینگ و شبکه رایدن اتریوم است. کانال‌های وضعیت در ازای افزایش مقیاس پذیری، از تمرکززدایی صرف نظر می‌کنند.

·        شبکه‌های جانبی (Sidechains)

سایدچین یا شبکه جانبی یک زنجیره تراکنش است که در کنار بلاکچین اجرا می‌شود و برای تراکنش‌های انبوه استفاده می‌شود. شبکه‌های جانبی روش اجماع خود را دارند که می‌توان آن را برای سرعت و مقیاس ‌پذیری مد نظر تنظیم کرد و یک توکن کاربردی اغلب به عنوان بخشی از مکانیسم انتقال داده بین شبکه‌های جانبی و اصلی استفاده می‌شود. عملکرد اصلی شبکه اصلی تامین امنیت عمومی و حل اختلافات است.

از چند جهت مهم، شبکه‌های جانبی با کانال‌های وضعیت متفاوت هستند. برای شروع، تراکنش‌های شبکه جانبی بین شرکت کنندگان به صورت خصوصی باقی نمی‌مانند. در عوض، آنها به طور آشکار در دفتر کل منتشر می‌شوند. علاوه بر این، نقض امنیت در شبکه‌های جانبی روی شبکه اصلی یا سایر شبکه‌های جانبی تأثیری ندارد. ساختن یک شبکه جانبی از شبکه پایه، به زمان و انرژی قابل توجهی نیاز دارد.

رول آپ‌ها (Rollups)

رول آپ‌ها راه حل های مقیاس پذیری لایه دو هستند که تراکنش‌های خارج از شبکه لایه یک را انجام می‌دهند و سپس داده‌های مربوط به تراکنش‌ها را در بلاکچین پایه یا لایه یک آپلود می کنند.

کاربران از رول آپ‌ها سود می‌برند زیرا به افزایش توان عملیاتی، مشارکت آزاد و کاهش کارمزدهای گس (GAS) کمک می‌کنند.

4.     لایه سه

لایه کاربردی اغلب به عنوان لایه سه یا L3 نامیده می‌شود. پروژه‌های L3 به عنوان یک رابط کاربری عمل می‌کنند و در عین حال جنبه‌های فنی کانال ارتباطی را پنهان می‌کنند. همانطور که در ساختار لایه‌ای معماری بلاکچین برای شما توضیح دادیم، برنامه‌های لایه 3 همان چیزی است که به بلاکچین‌ها قابلیت رسیدن به کاربردهای خود در دنیای واقعی را می‌دهد.

آیا می‌توان معضل سه گانه بلاکچین را حل کرد؟

معضل سه گانه بلاکچین صرفا یک فرضیه است. این فرضیه بر اساس داده‌های اولیه ما صحیح به نظر می‌رسد، اما نه اثبات شده و نه رد شده است. اگرچه راه حل‌های لایه یک و لایه دو تاکنون موفقیت آمیز بوده‌اند، با این حال تحقیقات بیشتری باید انجام گیرد.

سخن پایانی

یکی از دلایلی که در حال حاضر پذیرش عمومی ارزهای دیجیتال و بلاکچین غیرممکن است، مشکل مقیاس پذیری است. با افزایش تقاضا برای ارزهای دیجیتال، فشار برای گسترش پروتکل‌های بلاکچین نیز افزایش می‌یابد. از آنجایی که لایه‌های مختلف بلاکچین محدودیت‌های خاص خود را دارند، راه حل نهایی توسعه سیستمی خواهد بود که بتواند مشکل سه گانه مقیاس پذیری را حل کند.

لایه یک، بسیار حیاتی است زیرا به عنوان زیربنایی برای سیستم‌های غیرمتمرکز عمل می‌کند. مسائل مربوط به مقیاس پذیری بلاکچین از طریق پروتکل‌های لایه دو مورد حل و فصل قرار می‌گیرد. متأسفانه اکثر پروتکل‌های لایه سه (DApps) در حال حاضر فقط در لایه یک اجرا می‌شوند و لایه دو را دور می‌زنند. جای تعجب نیست که این سیستم‌ها آنطور که ما می‌خواهیم کار نمی‌کنند.

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید

spot_img

هیچ خبری رو از دست نده!

محاسبه‌گر ارزهای دیجیتال
ارز معادل
تومان

محاسبه با مبلغ تتر : تومان