آیا تاکنون به عبارت ” توکن دسترسی به پروتکل ” بر خوردهاید؟ بیایید مبحث را اینگونه آغاز کنیم، تفاوتهای بین اینترنت و بلاک چین را در نظر بگیرید؛ نسل قبلی پروتکلهای مشترک (TCP/IP, HTTP, SMTP,…) بیاندازه ارزش خلق میکردند، اما بیشتر آنها در لایه اپلیکیشن (برنامه)، عمدتاً به شکل داده دریافت و جمعآوری میشدند (مانند گوگل، فیسبوک و…). در این مقاله از فکت کوینز ، تمرکز ما بر این خواهد بود که چگونه توکنها به پذیرش پروتکل توسط مردم و شرکتها کمک میکنند و چگونه بر توزیع ارزش از طریق پدیدهای که آنرا حلقه بازخورد توکن مینامیم، تأثیر میگذارند.
پشته اینترنت یا همان Internet stack، از نظر نحوه توزیع ارزش، از پروتکلهای “thin” و برنامههای “fat” تشکیل شده است. با توسعه اینترنت، متوجه شدیم که سرمایهگذاری در نرم افزارها بازده بالایی تولید میکند در حالی که سرمایهگذاری مستقیم در فناوریهای پروتکل عموماً بازدهی کمی دارد.
این رابطه بین پروتکلها و برنامهها در پشته برنامههای بلاک چینی معکوس میشود. ارزش در سطح پروتکل مشترک متمرکز میشود و تنها کسری از آن ارزش در سطح برنامهها توزیع میشود. این یک استک با پروتکلهای “fat” و برنامههای “thin” است.
ما این را به وضوح در دو شبکه بلاک چینی غالب یعنی بیت کوین و اتریوم مشاهده میکنیم. ارزش بازار شبکه بیت کوین 10 میلیارد دلار است، اما بزرگترین پروژههای ساخته شده روی این شبکه در بهترین حالت چند صد میلیون دلار ارزش دارند و احتمالاً اکثر آنها بر اساس استانداردهای «مبانی کسب و کار» جزو شرکتهایی محسوب میشوند که ارزش آنها بیش از حد بالا در نظر گرفته شده است. به طور مشابه، اتریوم حتی قبل از ظهور یک برنامه کاربردی روی شبکه آن و تنها یک سال پس از انتشار عمومی، ارزش بازار 1 میلیارد دلاری داشت.
دو نکته مهم درباره بیشتر پروتکلهای مبتنی بر بلاک چین وجود دارد که باعث این اتفاق میشود:
- لایه داده مشترک
- معرفی « توکن دسترسی به پروتکل » رمزنگاری معرفی شده با ارزشی تخمینی .
نکته اصلی در خصوص لایه داده مشترک این است که: با تکثیر و ذخیره دادههای کاربر در یک شبکه باز و غیرمتمرکز به جای نرم افزارهای جدا که دسترسی به مقدار زیادی اطلاعات متفاوت را کنترل میکنند، موانع ورود کاربران جدید را کاهش میدهیم و یک اکوسیستم پر جنب و جوش تر و رقابتیتر از محصولات و خدمات در کنار این سیستم ایجاد میکنیم.
به عنوان یک مثال عینی، در نظر بگیرید که چقدر آسان است که از Poloniex به GDAX و بالعکس یا به هر یک از دهها صرافی ارزهای دیجیتال موجود جابجا شوید، چراکه همه آنها به دادههای پایه، یعنی تراکنشهای بلاک چینی دسترسی برابر و آزاد دارند. در این محیط شما چندین شرکت خدماتی رقیب و غیرمرتبط دارید که به واسطه توسعه خدماتشان بر روی پروتکلهای باز یکسان، با یکدیگر در ارتباط هستند. این امر بازار رمزارزها را مجبور میکند تا راه هایی برای کاهش هزینه ها و ساخت محصولات بهتر پیدا کند و در راستای موفقیت خود، محصولات و خدمات بسیار جدید و نوینی را خلق کنند.
اما یک شبکه باز و لایه داده مشترک به تنهایی انگیزه کافی برای استفاده انبوه از این امکانات نیست. مولفه دوم، توکن دسترسی به پروتکل که برای دسترسی به خدمات ارائه شده توسط شبکه استفاده میشود، این کمبود را جبران میکند (برای مثال، در خصوص بیت کوین معاملات صورت گرفته، در خصوص اتریوم قدرت محاسباتی، در خصوص Sia و Storj ذخیره سازی فایل و غیره)
آلبرت و فرد هفته گذشته پس از بحثهای متعددی در جلسه USV در مورد سرمایه گذاری در شبکه های مبتنی بر بلاک چین در این مورد نوشتند. آلبرت به توکن دسترسی به پروتکل از نقطه نظر ایجاد انگیزه در نوآوری پروتکل باز نگاه کرد، به عنوان راهی برای تأمین مالی تحقیق و توسعه (از طریق فروش جمعی)، ایجاد ارزش برای سهامداران (از طریق افزایش ارزش توکن دسترسی به پروتکل ) یا هر دو.
زمانی که ارزش یک توکن بالا میرود، توجه دلالان، توسعه دهندگان و کارآفرینان نوپا را به خود جلب می کند. آنها به ذینفعان خود پروتکل تبدیل میشوند و از نظر مالی برای موفقیت آن سرمایه گذاری میکنند. سپس برخی از این سرمایه گذاران اولیه، که شاید تا حدی از طریق سود همین پروتکل تامین مالی شدهاند، محصولات و خدماتی را حول پروتکل ایجاد میکنند، چراکه باور دارند موفقیت آن ارزش توکنهایشان را بیشتر میکند. سپس برخی از این افراد موفق میشوند و کاربران جدیدی را به شبکه جذب میکنند. این امر ارزش توکن دسترسی به پروتکل را بیشتر میکند و توجه کارآفرینان بیشتری را به خود جلب میکند که منجر به ساخت برنامههای بیشتر و غیره میشود.
حلقه بازخورد چیست؟
دو نکته وجود دارد که می خواهم در مورد این حلقه بازخورد بگویم. اول اینکه چقدر از رشد اولیه ناشی از سوداگری است. از آنجایی که اکثر توکنها به گونهای برنامه ریزی شده اند که کمیاب باشند، با افزایش علاقه به پروتکل، قیمت هر توکن و در نتیجه ارزش بازار شبکه افزایش مییابد. گاهی اوقات علاقه خیلی سریعتر از عرضه Access Token رشد میکند و منجر به افزایش قیمت حبابی آن میشود.
صرف نظر از طرحهای جعلی، این چیز خوبی است. سوداگری اغلب موتور راه اندازی پذیرش انبوه یک فناوری است. هر دو جنبه سوداگری (رونق و رکود) میتواند در راستای نوآوری فناوری بسیار مفید باشد. رونق، سرمایه مالی را از طریق سودهای اولیه جذب میکند، که برخی از آنها در آن فناوری بخصوص مجدد سرمایه گذاری می شوند (چند نفر از سرمایه گذاران اتریوم سود بیت کوین خود را دوباره سرمایه گذاری کردند، یا چه تعداد از سرمایه گذاران DAO سود اتریوم خود را دوباره سرمایه گذاری کردند؟)، و رکود در واقع می تواند موجب پذیرش بلندمدت آن فناوری جدید گردد.
با کاهش قیمتها و از بین رفتن پول، سرمایه گذاران به فکر برگرداندن و جبران سرمایه از دست رفته خود میافتند و به این منظور شروع میکنند به ترویج و ایجاد ارزش در حول آن فناوری (به عنوان مثال نگاه کنید که چه تعداد از شرکت های بیت کوین امروزی پس از سقوط بیت کوین در سال 2013 توسط پذیرندگان اولیه راه اندازی شدند).
جنبه دومی که باید به آن اشاره کرد این است که در انتهای حلقه چه اتفاقی میافتد. وقتی برنامهها شروع به ظهور میکنند و نشانههای اولیه موفقیت آنان پدیدار میشود (چه با افزایش کاربران آن نرم افزار، چه با جلب توجه، چه با افزایش سرمایهگذاران مالی آن)، دو اتفاق در بازار برای توکن دسترسی به پروتکل اتفاق میافتد:
تاثیر وجود توکن دسترسی به پروتکل چیست؟
- اول آنکه کاربران جدید به پروتکل جذب میشوند که منجر به افزایش تقاضا برای توکنها میشود.
- دوم اینکه سرمایه گذاران موجود با پیش بینی افزایش قیمت در آینده، توکنهای خود را نگه میدارند و عرضه را محدودتر میکنند.
این ترکیب باعث افزایش قیمت میشود (با فرض آنکه در ایجاد توکن دسترسی به پروتکل جدید به اندازه کافی خودداری شود)، سقف بازار جدید افزایش یافته پروتکل، کارآفرینان و سرمایه گذاران جدید را بخود جذب میکند و این حلقه تکرار میشود.
آنچه در مورد این حلقه پویا مهم است تأثیری است که بر نحوه توزیع ارزش در استک می گذارد: ارزش بازار پروتکل همیشه سریعتر از ارزش ترکیبی برنامه های ساخته شده در حول آن رشد می کند، زیرا موفقیت برنامه ها باعث گمانه زنی های بیشتر می شود. و بالعکس، افزایش ارزش در سطح پروتکل باعث جذب و تشویق رقابت در سطح برنامه می شود.
درکنار یک لایه داده مشترک، که به طور چشمگیری موانع ورود کاربران جدید را کاهش میدهد، نتیجه نهایی یک اکوسیستم پر جنب و جوش و رقابتی متشکل از برنامهها و ارزش انبوه توزیع شده بین ذینفعان است. اینگونه است که پروتکلهای توکنیزه شده چاق (fat) و برنامه های آنها لاغر (thin) میشوند.
این یک تغییر بزرگ است. ترکیبی از دادههای باز مشترک با یک سیستم تشویقی که از پدیده ی “همه چیز به برنده میرسه” جلوگیری میکند، نحوه عملکرد بازار را در سطح برنامه تغییر میدهد و یک شاخه کاملاً جدید از شرکتها با مدلهای تجاری اساساً متفاوت در سطح پروتکل ایجاد میکند. بسیاری از قوانین ایجاد شده در خصوص ایجاد کسب و کار و سرمایه گذاری در نوآوری، در این مدل جدید صدق نمیکنند و ما امروزه احتمالاً سوالات بیشتری نسبت به جواب ها داریم. اما به سرعت از طریق نمونه کارهای بلاک چینی خود، نکات این بازار را یاد می گیریم و به روش معمولی این دانش را در طول مسیر به اشتراک خواهیم گذاشت.