
تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) چیست و چرا برای تجارت ارز دیجیتال مهم است؟
هدف اصلی در تجزیه و تحلیل تکنیکال کمک به معاملهگران برای تحلیل عملکرد گذشته یک ابزار معاملاتی و پیشبینی آینده آن است. معاملهگر تکنیکال میتواند نوسانات قیمت، دادههای حجم، سطوح قیمت و ریسکهای یک سرمایهگذاری را ارزیابی کند. تحلیلگران تکنیکال بهطورکلی حرکات و الگوهای قیمتی شکل گرفته در گذشته را برای فرموله کردن ایدههای معاملاتی و پیشبینی روند بعدی قیمتها مشاهده و تفسیر میکنند.
تحلیل تکنیکال (TA) یک آنالیز رایج است که برای ارزیابی سهام و سایر داراییها در بازارهای مالی سنتی استفاده میشود. اما همچنین یک جزء ضروری برای تجارت داراییهای دیجیتال در بازار کریپتو هم به شمار میرود. درواقع، درک تحلیل تکنیکال کاملا سریع، آسان و راحت است، اما تسلط بر آن نیازمند نظم و انضباط و تعهد خواهد بود. در این مطلب از فکت کوینز به بررسی همه مسائلی خواهیم پرداخت که یک معاملهگر باید در مورد تجزیه و تحلیل ارزهای دیجیتال بداند.
تجزیه و تحلیل تکنیکال (TA) چیست؟
تجزیه و تحلیل فنی یا تکنیکال برای پیشبینی حرکت قیمت آتی یک دارایی با بررسی عملکرد قیمت آن در گذشته و حجم دادههای آن استفاده میشود. تحلیل تکنیکال بر ارزیابی فعالیتهای معاملاتی تاریخی و الگوهای نمودار برای شناسایی روندها و فرصتهای معاملاتی تمرکز دارد. تحلیل تکنیکال و بنیادی عوامل متعددی را در رابطه با قیمت در نظر میگیرد. موثرترین ارزیابی قیمت در تحلیل بنیادی از بررسی رویدادهای اقتصادی، اخبار بنیادی و رویدادهای ژئوپلیتیکی ناشی میشود.
از سوی دیگر، تحلیل تکنیکال تنها بر روی رویدادهای گذشته، نوسانات قیمت و فعالیتهای معاملاتی تمرکز دارد. بهترین بخش Technical Analysis این است که برای درک آن نیازی به تحصیل در رشتههای مالی ندارید. زیرا هر کسی با درک نیروهای بازار یعنی عرضه و تقاضا و مفهوم اصلی شاخصهای فنی میتواند فرصتهای معاملاتی مطلوب را به راحتی تشخیص دهد.
مبانی تجزیه و تحلیل تکنیکال در قرن 17 در آمستردام و قرن 18 در ژاپن ظاهر شد. با این حال، Technical Analysis مدرن نتیجه کار چارلز داو، روزنامهنگار مالی و بنیانگذار والاستریت ژورنال است. داو اولین کسی بود که مشاهده کرد یک دارایی معاملاتی اغلب در یک روند حرکت میکند و بیشتر اوقات در یک محدوده باقی میماند. بعدها کار او باعث تولد نظریه داو شد که به رشد و رواج بیشتر تحلیل تکنیکال انجامید.
تجزیه و تحلیل تکنیکال چگونه کار میکند؟
تحلیل تکنیکال فرآیندی است که برای مطالعه روندهای گذشته قیمتی و پیشبینی تغییرات قیمت در آینده استفاده میشود. فرض اصلی در روند قیمتی این است که قیمت در یک ابزار معاملاتی به طور تصادفی حرکت نمیکند. در عوض، داستانی در پشت حرکت قیمت وجود دارد و تحلیلگران فنی میتوانند تاریخچه قیمت را مانند یک کتاب بخوانند و پیشبینی کنند که چه اتفاقی میافتد.
حرکت قیمت در بازار ارزهای دیجیتال نیز توسط عرضه و تقاضا تاثیر میپذیرد. یعنی زمانی که عرضه از تقاضا بیشتر شود، قیمت کاهش مییابد و زمانی که تقاضا از عرضه بیشتر شود، قیمت افزایش مییابد. اما سوال اصلی این است که قیمت در چه زمانی و چگونه حرکت خواهد کرد. وظیفه اصلی تحلیلگران فنی نیز محاسبه زمینه کلی بازار و یافتن نقطه دقیقی است که قیمت از آنجا امکان حرکت بالاتری خواهد داشت.
Technical Analysis مطمئنترین و موثرترین راه برای پیشبینی حرکت قیمتها به شمار میرود. با این حال، برای نتیجهگیری بهتر به چندین ابزار و عنصر نیاز دارد. به عنوان مثال، معاملهگران حجم و نقدینگی علاوه بر استفاده از نمودارهای کندل استیک، اغلب از ابزارهای نموداری مختلف و مشهور به اندیکاتور نیز استفاده میکنند. بیایید به عناصر اصلی تحلیل تکنیکال در بازار ارزهای دیجیتال نگاهی بیندازیم.
1. پرایس اکشن (Price Action)
پرایس اکشن از نمودارهای نوسان قیمت و حجم معاملات استفاده میکند تا اجازه پیشبینی وقایع احتمالی قیمتها در آینده را به معاملهگران بدهد. هیچ ابزار خاصی برای تحلیل پرایس اکشن توسط معاملهگران قیمت وجود ندارد.
با این حال، معاملهگران میتوانند با تجزیه و تحلیل نمودار قیمتها به سود برسند. این در حالی است که معاملهگران دیگر برای مشاهده سطوح عملکرد قیمتی، الگوها و شاخصهای قیمت را در نظر میگیرند. نمودار زیر نگاهی به نحوه عملکرد الگوی پرایس اکشن در معاملات مالی میاندازد.
نمونه الگوی سر و شانه و کندل استیک
در تصویر بالا میتوان نمونهای از الگوی سر و شانهها را مشاهده کرد. این نمودار یک الگوی معکوس بالقوه قیمت است که در آن هر انحراف از خط گردن (Neckline) نشاندهنده تغییر قیمت قابلتوجهی خواهد بود. چند نمونه دیگر از الگوهای پرایس اکشن قیمت نیز در عکس زیر قابل مشاهده است.
الگوهای پرایس اکشن
2. شاخص تفسیری کندل استیک (Interpreting Candlesticks)
کندل استیکها موثرترین ابزار مورد استفاده در تجزیه و تحلیل تکنیکال هستند. کندل استیکهای ژاپنی (مشابه نمودارهای OHLC) توسط اکثر تحلیلگران فنی در جهان استفاده میشوند. ایده اصلی استفاده از کندل استیک به مشاهده شکلگیری کندل فعلی و پیشبینی اتفاقات بعدی بر اساس یک کندل یا گروهی از کندلها برمیگردد.
کندل استیکها معمولا تنظیمات قیمت معکوس و ادامه آن را نشان میدهند. با استفاده از این ابزار به عنوان یک شاخص تحلیلی میتوان هر تغییر قابل اعتماد کندل استیک از سطح پشتیبانی را به یک فرصت خرید خوب ربط داد. نحوه انجام این معادله در تصویر زیر نشان داده شده است.
اکنون، به نحوه ظاهر شدن یک روند قیمت ادامهدار با شکلگیری کندل استیک میپردازیم.
نمونهای از الگوی فراگیر صعودی در طول روند افزایشی ارزهای دیجیتال
بهطورکلی، تحلیلگران فنی باید بدانند که چگونه سطح حمایت و مقاومت مناسب ارز دیجیتال را با استفاده از الگوهای کندل استیک تجزیه و تحلیل کنند.
3. مومنتوم و روند (Trend and Momentum)
پرایس اکشن ماهیت مومنتوم و روند را پوشش میدهد. یعنی قیمت با فشار خرید یا فروش تهاجمی در طول یک روند نوسانی بازار به نقطه اوج یا نزول جدید میرسد. از سوی دیگر، قیمت در یک روند اصلاحی به سختی به اوج یا پایینترین سطح میرسد. بیایید نمونهای از مومنتوم و روند را از نمودار بیت کوین مشاهده کنیم.
قیمت بیت کوین در اواسط ماه مه 2021 در حال اصلاح بود. اما پس از آزمایش سطح مقاومت 60.000 دلاری، یک موج قوی در ظرف تنها 12 روز منجر به حرکت تهاجمی آن از 60.000 دلار به سمت 30.000 دلار شد.
این حرکات تهاجمی نشان دهنده حرکت قیمت است. وقتی حرکت نوسانی در جهت فروشنده باشد، حرکت بازار نزولی خواهد بود. در آن صورت، معاملهگران باید فقط معاملات فروش را انجام دهند. از سوی دیگر، خرید و نگهداری یک ارز دیجیتال در تجزیه و تحلیل تکنیکال زمانی سودآور است که حرکت بازار صعودی باشد.
4. اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال (Technical Indicators)
در مراحل اولیه Technical Analysis، سیستم نمودار الکترونیکی وجود نداشت و تاجران با کاغذ و خودکار قیمتها را مینوشتند. اما پیشرفت در فناوری معاملات به ویژه در بازار ارزهای دیجیتال به دقیقتر شدن نتایج تحلیل تکنیکال کمک میکند. بنابراین معاملهگران میتوانند حرکت احتمالی قیمتها را با استفاده از شاخصهای فنی به روشی دقیقتر پیشبینی کنند.
بیشتر بخوانید : بهترین اندیکاتور تریدینگ ویو (tradingview) در سال (۲۰۲۲)
شاخصهای فنی موقعیت فعلی قیمت را بر اساس معیارهای خاص نشان میدهد. با این حال، معاملهگران برای به دست آوردن نتایجی قابل اعتماد از Technical Analysis باید چگونگی استفاده از چندین شاخص مهم را به صورت ترکیبی بدانند.
اندیکاتورهای برتر تحلیل تکنیکال
در تحلیل Technical، هیچ راهی برای نادیده گرفتن شاخصها وجود ندارد. بنابراین معاملهگران باید چگونگی به کارگیری صحیح اندیکاتورهای اساسی را بدانند.
1. شاخص قدرت نسبی (RSI)
شاخص قدرت نسبی (RSI) یک شاخص مومنتوم است که نتایج تحلیل تکنیکال را در دامنه بین 1 تا 100 ترسیم میکند. بنابراین میتواند شرایط اشباع خرید و اشباع فروش داراییها را نشان دهد. مثلا اگر اندیکاتور RSI به زیر 30 حرکت کند، نشان دهنده فشار نزولی در قیمت است. زمانی هم که اندیکاتور RSI به منطقه اشباع فروش (بالای 70) حرکت کند، یعنی یک دارایی بیش از حد خرید شده است و احتمالا با جهش قیمتی مواجه خواهد شد.
همانطور که گفتیم شاخص قدرت نسبی یک شاخص مومنتوم است. بنابراین قیمت دارایی میتواند برای مدتی طولانی بیش از حد خرید یا بیش از حد فروش باقی بماند. سیگنالهای RSI مانند بسیاری دیگر از شاخصهای فنی با روندهای بلندمدت درگیر است. پس هنگامی که با اندیکاتورهای اضافی ترکیب شود، بسیار کارآمدتر و قابل اعتمادتر خواهد شد.
نشانگر RSI که سطوح خرید و فروش بیش از حد را نشان میدهد
تصویر بالا نشان میدهد که روند قیمت نسبت به مناطق بیش از حد خرید و بیش از حد فروش، چگونه تغییر جهت میدهد.
2. شاخص میانگین متحرک (MA)
شاخص میانگین متحرک میتواند میانگین قیمت یک دارایی معاملاتی دیجیتال را برای یک بازه زمانی خاص نشان دهد. میانگین متحرک یا MA روزانه 20 نشاندهنده میانگین تغییرات قیمت یک دارایی دیجیتال در 20 روز گذشته است. ایده اصلی استفاده از میانگین متحرک به پیشبینی حرکت قیمت با مشاهده رفتار قیمت برمیگردد.
میانگین متحرک ساده (SMA) برای تحلیل بلندمدت قیمت به خوبی کار میکند. در حالی که برای تحلیل قیمت کوتاهمدت باید از میانگین متحرک نمایی (EMA) استفاده کرد. بهترین بخش استفاده از میانگین متحرک نمایی این است که وزن و اهمیت بیشتری را روی جدیدترین نقاط داده قرار میدهد. این شاخص میتواند سیگنالهای صعودی یا نزولی را بر اساس متقاطعها و واگرایی از میانگین تاریخی قیمت شناسایی کند.
بر اساس تجزیه و تحلیل تکنیکال تصویر بالا، روند بلندمدت دارایی نزولی است. زیرا قیمت میانگین متحرک ساده (SMA) آن زیر 200 باقی مانده است. بنابراین، معاملهگران میتوانند سیگنالهای فروش را با استفاده از میانگین متحرک نمایی (EMA) 20 به سمت جهت فروش پیدا کنند.
3. میانگین متحرک همگرایی/ واگرایی (MACD)
میانگین متحرک همگرایی/ واگرایی (MACD) یکی دیگر از شاخصهای رایج مومنتوم است. ارتباط بین دو میانگین همگرایی و واگرایی میتواند متحرک کلیدی را نشان دهد. هنگامی که یک هیستوگرام MACD به بالای صفر حرکت میکند، نشان دهنده یک بازار صعودی است. به همین ترتیب، اگر قرائت از زیر خط سیگنال عبور کند، حرکت نزولی قیمت یک دارایی را نشان میدهد.
بنابراین ایده اولیه تعیین جهت قیمت آینده با مشاهده مکان هیستوگرام MACD میسر میشود. رویکرد دیگر این است که اوج و فرودها را با قیمت میانگین مطابقت دهیم و درنتیجه نقطه واگرایی را پیدا کنیم. هنگامی که واگرایی رخ میدهد، این نشانهای است که قیمت احتمالا جهت خود را تغییر خواهد داد.
هیستوگرام MACD
در Technical Analysis تصویر بالا میتوانیم قیمت بیت کوین را ببینیم که به 35.000 دلار رسیده است و یک واگرایی منظم را با MACD ایجاد میکند. بعدا قیمت بیت کوین بالاتر هم میرود و به دنبال آن اوجهای بالاتر در هیستوگرام MACD رخ میدهد.
4. بولینگر باند درتحلیل تکنیکال (Bollinger Bands)
بولینگر باند یک شاخص فنی است که به طور گسترده در بازارهای مختلف از جمله سهام، آتی و ارز دیجیتال استفاده میشود. جان بولینگر در دهه 1980 این ابزار را توسعه داد که بینشهایی استثنایی را در مورد رابطه بین قیمت و نوسانات آن ارائه میدهد. علاوه بر این، برای شناسایی سطوح خرید بیش از حد، و فروش بیش از حد نیز از شاخص بولینگر باند استفاده میشود. این قابلیت میتواند هم بهعنوان ابزار دنبالکننده روند و هم برای یافتن شکستها به شما کمک کند.
بیشتر بخوانید : ایچیموکو (Ichimoku) چیست ؟ سیگنال خرید و فروش با ایچیموکو
اما چگونه بولینگر باند را در بازه زمانی روزانه محاسبه کنیم؟ ما برای ارزیابی میانگین متحرک ساده معمولا از شاخص 20 روزه استفاده میکنیم. این کار در محاسبه بولینگر باند به عنوان مرحله اولیه شناخته میشود. میانگین متحرک ساده 20 روزه به عنوان اولین نقطه داده میتواند میانگین قیمتهای بسته شده دارایی را برای 20 روز اول نشان دهد.
سپس نقطه داده بعدی حداکثر قیمت را کاهش میدهد، قیمت را در روز 21 اضافه میکند و میانگین را میگیرد. انحراف استاندارد قیمت اوراق بهادار پس از آن نقطه قابل دستیابی خواهد بود.
تجزیه مکانیسم بولینگر باند در نمودار معاملاتی
باندهای بالا و پایین به عنوان پشتیبانی و مقاومت پویا در برابر قیمت عمل میکنند. این در حالی است که نقطه وسط میانگین میتواند قیمت این خطوط را نشان دهد. بنابراین، هر ردی از باندهای بالا و پایین میتواند نقطه ورود یک معامله باشد و نقطه میانی نیز اولین سطح سوددهی خواهد بود.
5. پیوت پوینت (Pivot Point)
در معاملات، پیوت پوینت یا نقطه محوری شاخصی است که از مفهوم اصلی عرضه و تقاضا در رابطه با قیمت استفاده میکند. همه ما میدانیم که قیمت با تغییرات عرضه و تقاضا در نوسان است. اما همیشه سطحی از قیمت وجود دارد که عرضه و تقاضا تقریبا ثابت میمانند. این سطح به عنوان نقطه تعادل نیز شناخته میشود.
پیوت پوینت در معاملات مالی و تجزیه و تحلیل Technical نشاندهنده نقطه تعادل قیمت خواهد بود. بنابراین هنگامی که قیمت به این سطح نزدیک میشود، ممکن است با حمایت یا مقاومت روبرو شود. علاوه بر این، پیوت پوینت شامل چندین سطح حمایت و مقاومت در زیر و بالاتر از نقطه تعادل است که میتواند به عنوان نقاط تغییر قیمت نیز عمل کند.
هر خط بالای پیوت پوینت در تصویر بالا با مقاومت، و خطوط زیر پیوت پوینت با حمایت روبرو میشود. بنابراین رویکرد اساسی معاملهگر باید یافتن یک کندل استیک قابل اعتماد از پیوت پوینت و در نظر گرفتن حمایت و مقاومت در برابر سطوح سوددهی باشد.
6. فیبوناچی (Fibonacci)
بیایید به سراغ آخرین شاخص فنی یعنی فیبوناچی برویم. اعداد فیبوناچی یک پدیده ریاضی مهم در همه جای جهان طبیعت هستند. سطوح اصلاح فیبوناچی به معاملهگران کمک میکند تا میزان اصلاح و افزایش قیمت را در معاملات مالی خود شناسایی کنند. به عنوان مثال، معاملهگران پس از یک روند نوسانی و قبل از وقوع یک حرکت نوسانی دیگر میتوانند انتظار 38.2، 50 یا 61.8 درصد از سطوح اصلاح فیبوناچی را داشته باشند.
علاوه بر این، ابزار توسعه فیبوناچی به پیشبینی مدت زمانی که ممکن است قیمت پس از یک اصلاح ادامه یابد نیز کمک میکند. ابزار توسعه فیبوناچی، گهگاه از مقادیر قابل توجهی مانند 161.8 یا 261.8 درصد نیز برای نشان دادن سود بالقوه یا نقطه برگشت قیمت استفاده میکند.
تصویر اصلاح فیبوناچی و ابزار فیبوناچی
تصویر بالا سطوح 38.2، 50 و 61.8 درصدی از اصلاح فیبوناچی را در نمودار بیت کوین نشان میدهد که قیمت آن درنهایت به سطح پسوند 361.8 کاهش مییابد.
ایرادات تجزیه و تحلیل تکنیکال
بزرگترین ایراد در تحلیل تکنیکال این است که هر رویداد بنیادی یا ژئوپلیتیکی میتواند تمام چشماندازهای فنی آن را باطل کند. پس انتظار نهایی از این شاخصها باید کسب سود حداکثری و ضرر حداقلی در تجارت باشد. مطالعه پیشینه یک ارز دیجیتال و به دست آوردن اطلاعات قابل اعتماد در مورد آن ضروری است. معاملهگر باید اخبار و تحولات مهم اخیر را پیگیری کرده و Technical Analysis را با جهتگیری اصولی مطابقت دهد.
1. نقش اخبار فاندامنتال
بیت کوین در 25 آوریل 2021 و با بسته شدن قیمت روزانه صعودی آن توانست سطح حمایتی 49.000 دلاری را هم رد کند. کمی بعد و در 12 مه همان سال، بیت کوین با قیمت 57.732 دلار به بالاترین حد خود رسید و امیدهایی را برای ثبت رکورد جدید و بالای 60.000 دلار ایجاد کرد. در آن زمان بیشتر اندیکاتورهای فنی در نمودار روزانه خود سیگنال خرید را نشان میدادند. با این حال، یک خبر بنیادی قوی در مورد ممنوعیت پرداخت کریپتو در چین منتشر شد که بازار را در اواسط ماه مه از 59,507 دلار به 30,065 دلار رساند.
سناریوی فوق نمونه کاملی است که در آن Technical Analysis به دلیل قوانین و مقررات پیشبینی نشده و تحمیلی بر بازار کریپتو شکست خورد. معاملهگران همیشه از چندین اندیکاتور و ابزار معاملاتی برای پیشبینی حرکت قیمت استفاده میکنند. با این حال، هیچ تضمینی وجود ندارد که قیمت از جهت مشخص شده پیروی کند. به علاوه، نتایج TA میتواند به دلیل سوگیری شخصی و ذهنی هم نادرست شود.
2. وابستگی به دادههای قبلی
یکی دیگر از اشکالات تجزیه و تحلیل تکنیکال این است که وابستگی زیادی به پرایس اکشنهای گذشته دارد. بنابراین تحلیل تکنیکال معمولا در صورتی که بازار الگو یا روند مشخصی ارائه ندهد، با شکست مواجه میشود. در عین حال، یافتن دادههای قبلی برای کوینهای جدید نیز غیرممکن خواهد بود. البته حتی اگر دادههای قبلی پیدا شوند نیز شاید به دلیل نوسانات زیاد قابل اعتماد نباشند. Technical Analysis علیرغم پرداختن به دادههای علمی و تجربی در دورههایی که بازارها الگو یا روند واضحی را ارائه نمیدهند، احتمالا شکست خواهد خورد.
تحلیل تکنیکال یا تحلیل فاندامنتال؟
تحلیلگران فاندامنتال بیشتر بر عوامل کیفی تاکید دارند، در حالی که تحلیلگران فنی برای ارزیابی عملکرد داراییها بر نمودارهای تاریخی قیمت تمرکز میکنند. هردوی این تحلیلها یک فرضیه کارآمد در بازار ایجاد میکنند. اما تعیین استراتژیهای معاملاتی همچنان بر نحوه درک یک معاملهگر از اطلاعات این تحلیلها متکی خواهد بود.
1. معاملهگران فاندامنتال
تحلیل بنیادی (FA) برای پیشبینی حرکت آتی قیمت داراییها به بررسی شرایط کلان آنها متوسل میشود. به عنوان مثال، پذیرش بالای امور مالی غیرمتمرکز (DeFi) یا حمایت قوی از سوی جامعه یک ارز دیجیتال میتوانند محرکهایی کلیدی برای افزایش قیمت یک کوین باشند. بنابراین در نظر گرفتن این عوامل به معاملهگران کمک میکند تا حرکتهای آتی یک دارایی را پیشبینی کنند.
2. معاملهگران تحلیل تکنیکال
معاملهگران تکنیکال تمایل دارند روانشناسی بازار را از طریق تجزیه و تحلیل دادههای کمی ارزیابی کنند. آنها میخواهند تا در اتخاذ تصمیمات معاملاتی خود معقولتر عمل کنند. استفاده تجزیه و Technical Analysis از دادههای تاریخی، الگوهای نموداری، فعالیتهای معاملاتی گذشته و احساسات بازار به حذف مفروضات بنیادی منجر میشود. سپس معاملهگران از الگوهای گذشته بازار برای پیشبینی مسیرهای آتی قیمت استفاده میکنند.
به این ترتیب، تحلیل Technical برای معاملات کوتاهمدت مناسبتر است. با این حال، به معاملهگران توصیه میشود که برای تدوین بهترین استراتژی معاملاتی به تحلیل تکنیکال و فاندامنتال توجه داشته باشند.
جمعبندی
هدف اصلی در تحلیل تکنیکال شناخت چگونگی عملکرد ارزهای دیجیتال و پیشبینی حرکت آنها در آینده است. خبر خوب این است که ابزارهای مالی در بیشتر مواقع از قیمت گذشته خود پیروی میکنند. اما به خاطر داشته باشید که هیچ تحلیل تکنیکالی کامل نیست و استفاده از آن نمیتواند سیگنالهای 100 درصد دقیق را تضمین کند. تحلیلگران تکنیکال حرفهای همیشه ضعف هر سیگنال معاملاتی را در نظر میگیرند و سیستم مدیریت ریسک را در اولویت قرار میدهند.
معاملهگران باید منطق و دلیل پشت هر حرکت در یک ارز دیجیتال را درک کنند و آن را با یک سیستم مدیریت تجارت دنبال نمایند. تسلط بر تجزیه و Technical Analysis به صرف زمان و تلاش زیاد نیاز دارد. اما زمانی که معاملهگران این کار را انجام دهند، سود قابل توجهی را به دست خواهند آورد.
تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) روشی برای پیش بینی روند احتمالی نمودار از طریق تاریخچه قیمت همچون روندهای قبلی، حجم معاملات و … است. این روش در تمام بازار هایی که بر اساس عرضه و تقاضا فعالیت میکنند کاربرد دارد.
نمودارهای تحلیل تکنیکال به سه دسته نمودار خطی (Line Chart)، نمودار شمعی (Candlestick Chart) و نمودار میلهای (Bar Chart) تقسیم میشوند.
تحلیل تکنیکال به تنهایی جوابگو نیست و برای سرمایهگذاری موفق روشها و ابزارهای بسیاری نیاز است. لذا تحلیل تکنیکال تنها بخشی از روند کار باید باشد. به علاوه تحلیل تکنیکال تماماً بر پایه احتمالات است و بنابراین همیشه ریسک ضرر وجود دارد.
اندیکاتورها یکی از مهمترین ابزارهای تحلیل تکنیکال به شمار میروند. آنها شاخصهایی هستند که با کمک توابع ریاضی، دادههای قیمت، حجم و … به پیش بینی جهت و قدرت روند کمک میکنند.